محیا بستنی میخورد
یک روز محیا خانم خوشگله اومده بود بیرون تا بستنی بخوره . بعد بک دفعه سبیل سفید در آورد . من و مامان از خنده غش کردیم و به او گفتیم : پیرمرد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
یک روز محیا خانم خوشگله اومده بود بیرون تا بستنی بخوره . بعد بک دفعه سبیل سفید در آورد . من و مامان از خنده غش کردیم و به او گفتیم : پیرمرد .